همراه هم

جایی برای هم فکری

همراه هم

جایی برای هم فکری

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

شهید علیرضا کریمی متولد 22 شهریور سال 1345 مقارن با ایام ماه مبارک رمضان در محله سیرجان اصفهان بدنیا آمد.بدلیل بیماری شدیدی که داشت پزشکان معتقد بودند که زیاد زنده نمی ماند.به طوری که در 4 سالگی کبد وی از بین رفته و دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود. روزی سیدی سبزپوش به مغازه پدرش مراجعه کرده و بی مقدمه می گوید کار خوبی کردی که علیرضا را نذر آقا ابالفضل(ع) کردی.همین امروز سفره آقا ابالفضل (ع) را پهن کن و به مردم غذا بده، 3 مجلس روضه برای حضرت در حرمش نذر کرده ای که من انجام می دهم. سپس اسکناسی را جهت برکت کاسبی به پدر می دهد.آن روز بچه به طرز معجزه آسایی شفا می یابد به طوری که سال ها بعد قهرمان ورزش های رزمی می شود. در عملیات محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد.فرمانده گردان امیرالمؤمنین(ع) به خاطر شجاعت و مدیریتی که علیرضا از خود نشان داده بود، مسئولیت دسته دوم از گروهان ابالفضل(ع) را به او می دهد. در آخرین دیدار با خانواده اش به مادر می گوید ما مسافر کربلائیم راه کربلا که باز شد بر می گردیم. در پایان آخرین نامه ای که فرستاد نوشته بود به امید دیدار در کربلا. در عملیات والفجر 1 هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای عراقی قرار می گیرد و در جواب فرمانده اش که می خواهد او را به عقب بیاورد می گوید ، شما فرمانده ای برو بچه ها منتظرت هستند.علیرضا در حالیکه روی زمین افتاده و به سختی می خواست خودش رابه سمت  تپه ها بکشاند، ناگهان یکی از تانک های عراقی به سرعت به سمت وی رفته و از روی پاهایش رد می شود.در اینجا فقط 16 ساله بود.16 سال بعد درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا کرده و شب تاسوعای حسینی به وطن باز می گردانند.به خواب مسئول گروه گروه تحفس لشکر امام حسین(ع) می آید و محل دفنش را هم می گوید. مردم در مسجد در دسته عذاداری کنار پیکرش تا صبح می مانند. صبح روز تاسوعا همراه با دسته سینه زنی در گلزار شهدای اصفهان او را به خاک می سپارند.

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۲:۴۳
مهسا 8 4

در احادیث و روایات منقول از امام رضا (ع) در کتب مختلف توصیه های جالبی در مورد طرز تهیه و مصرف گوشت که یکی از منابع غذایی اصلی ماست وجود دارد که مطالعه و عمل کردن به آنها ضامن سلامتی ما خواهد بود.

در روایتی امام رضا (ع) به نقل از پدران بزرگوار خویش به نقل از رسول اکرم (ص) گوشت را بهترین غذا در دنیا معرفی کرده می فرمایند: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ سَیِّدُ طَعَامِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ اللَّحْمُ وَ الْأَرُزُّ ؛ بهترین و بالاترین خوراکی ها چه در دنیا و چه در آخرت گوشت است.(۱)

سهل بن زیاد از محمد بن اسماعیل نقل می کند: یکی از ما، در حضور ابوالحسن الرضا(ع) از گوشت سخن به میان آورد و گفت: هیچ گوشتی گواراتر از گوشت بز نیست. امام رضا(ع) نگاهی به او انداخت و فرمود: اگر خداوند، گوشتی گواراتر از گوشت میش آفریده بود همان را به جای قربانی کردن اسماعیل می فرستاد.

شبیه به همین روایت را با اندکی تفاوت چنین داریم که سعدبن سعد به امام ابوالحسن علیه السلام عرض می کند: خانواده ی من گوشت میش نمی خورند و می گویند: امراض و دردها را تحریک می کند. امام در پاسخ می فرماید: «لو علم الله عزّ و جلّ شیئاً اکرم من الضّأن لفدی به اسماعیل؛ اگر خداوند، چیزی را گرامی تر و بهتر از میش می دانست، آن را به جای اسماعیل علیه السلام قربانی می کرد.»(۲)

یکی از از خوراکی های لذیذ گوشت ماهی است که امرزوه هم مصرف زیادی پیدا کرده . امام رضا (ع) در مورد مصرف این ماده پروتئینی سفارشهای جالب دارند. آن حضرت می فرمایند: مَن خَشِیَ الشَّقیقَةَ وَالشَّوصَةَ ، فَلا یُؤَخِّر أکلَ السَّمَکِ الطَّرِیِّ صَیفاً وشِتاءً؛

هر کس از درد شقیقه و شکم درد مى‏ترسد ، نباید در تابستان و زمستان ، خوردن ماهى تازه را به تأخیر افکند.(۳)

امام رضا علیه ‏السلام در دستورالعملی دیگر در مورد ماهی می فرمایند: الاِغتِسالُ بِالماءِ البارِدِ بَعدَ أکلِ السَّمَکِ یورِثُ الفالِجَ ؛غسل کردن با آب سرد پس از خوردن ماهى ، سستْ اندامى در پى مى‏آورد.(۴)

امام رضا(ع) به خدمتکارش فرمود: برای ما گوشت سر و سینه را خریداری کن و از قسمت های پشت خریداری نکن؛ زیرا سر و سینه به چراگاه نزدیکتر و از آفات دورترند.

امام رضا علیه‏السلام در جایی دیگر از مضرات خوردن گوشت خام صحبت به میان آورده و می فرمایند: أکلُ اللَّحمِ النِّیءِ یورِثُ الدّودَ فِی البَطنِ؛خوردن گوشت خام ، در شکم ، کِرم پدید مى‏آورد .(۵)

امام رضا علیه السلام در باره فواید و خواص مفید مصرف گوشت در عیون اخبار الرضا به نقل از امام على علیه‏السلام می فرمایند: ذُکِرَ عِندَ النَّبِیِّ صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم اللَّحمُ وَالشَّحمُ ، فَقالَ : لَیسَ مِنهُما بَضعَةٌ تَقَعُ فِی المَعِدَةِ إلاّ أنبَتَت مَکانَها شِفاءً ، وأخرَجَت مِن مَکانِها داءً ؛ نزد پیامبر صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم از گوشت و پیهْ یاد شد. فرمودند : هیچ پاره‏اى از این دو در معده جاى نمى‏گیرد ، مگر این که در جاى آن ، شفا مى‏روید و بیمارى‏اى از آن جا مى‏رود.(۶)

علی بن سلیمان گفت: نزد امام رضا(ع) مشغول خوردن کله پاچه بودیم که حضرت سویق خواست. گفتم: من سیر شده‌ام.

حضرت فرمود: مقداری کمی از سویق، کله پاچه را هضم می‌کند و دوای آن می‌باشد.

امام رضا علیه‏السلام در بیانی دیگر در باره مداومت به خوردن قلوه و سیرابی می فرمایند: إدمانُ أکلِ کُلَى الغَنَمِ وأجوافِها ، یَعکِسُ المَثانَةَ ؛ عادت داشتن به خوردن قلوه و شکمبه (سیرابى) گوسفند ، مثانه را دیگرگون مى‏کند. (۷)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۸
مهسا 8 4


این روزها شاهد بازی الناز حبیبی ( بازیگر زن ایرانی ) در نقش عالیه در سریال تلویزیونی دودکش به کارگردانی محمدحسین لطیفی هستیم. او در این سریال در کنار سیما تیرانداز که نقش دختر عمویش، عفت را بازی می‌کند خیلی خوب ظاهر شده است. یکی از ویژگی‌های او و عفت بده بستان‌هایی است که در تائید کار یکدیگر با هم دارند و همین مساله به شیرینی نقش آنها افزوده است. حبیبی با وجود این‌که بازیگر جوانی است اما تلاش کرده با انتخاب‌های دقیق، نقش‌های متفاوتی را بازی کند. او پیش از این در نقش دختر ثریا در سریال «تا ثریا» خوش درخشید. با او درباره سریال دودکش به گفت‌وگو نشستیم.
عالیه جزو شخصیت‌های ساده و دوست‌داشتنی سریال دودکش است. زمانی که پیشنهاد بازی در این سریال به شما شد کدام ویژگی‌ این شخصیت، شما را برای بازی ترغیب کرد؟

عالیه دختری شهرستانی است که در دانشگاه تهران قبول شده و در کنار خانواده دخترعمویش زندگی می‌کند. او تمام تلاش‌ خود را می‌کند تا عفت را راضی نگه دارد. راستش شرایط زندگی عالیه برایم خیلی جذاب بود. این‌که عالیه دختری سختکوش است و مرتب سعی می‌کند هر کاری از دستش بر می‌آید، انجام بدهد. محبت او به عفت از روی عشق است. عفت هم به عالیه لطف می‌کند و او قدردان محبت عفت است. این کارهای عالیه را خیلی دوست داشتم.

فکر می‌کنم با این تعریف، فیلمنامه سریال دودکش سهم زیادی در انتخاب شما داشت؟

طبیعی است وقتی بازیگری می‌خواهد نقشی را قبول کند، مجموعه عوامل را در کنار هم می‌گذارد و بعد نقش را می‌پذیرد. من نیز همه عوامل را در نظر گرفتم. فیلمنامه‌ برزو نیک‌نژاد را خیلی دوست داشتم. او برای پرداخت به مشکلات جامعه زبان شیرین و طنازی را انتخاب کرده است. از سوی دیگر شخصیت‌پردازی‌ها خیلی خوب در آمده است. نقش عالیه هم بانمک، ساده و دوست داشتنی نوشته شده است. در کنار همه این موارد کارگردانی محمدحسین لطیفی هم نقش عمده‌ای در انتخابم داشت.خوشبختانه من این افتخار را داشتم که در کنار کارگردانان خیلی خوب کار کنم و از آنها خیلی چیزها یاد بگیرم. این اتفاق هم در سریال تلویزیونی دودکش برایم افتاد. کار کردن در کنار لطیفی و دیگر بازیگران این سریال برایم مثل کلاس درس بود.دیالوگ‌هایی که برای سریال تلویزیونی دودکش نوشته شده، طنز است اما جالب است شما در ایفای نقش عالیه سعی می‌کنید فقط نقش را شیرین در بیاورید و به اصطلاح خیلی دست و پا نمی‌زنید که با حرکات طنز بیننده را بخندانید. از چگونگی نزدیک شدن به نقش عالیه برایمان بگویید.

فیلمنامه آن قدر ویژگی‌ طنز داشت که بیننده را بخنداند. بنابراین نیازی نبود که من حرکات خنده‌دار انجام بدهم تا بیننده از اتفاقی که برای من می‌افتد، بخندد. خوشبختانه من با راهنمایی و هدایت درست کارگردان و نویسنده توانستم این نقش را درست در بیاورم. البته شخصاً هم علاقه‌ای نداشتم با حرکات خنده‌دار بازی‌ام را برای بیننده جذاب کنم. بیشتر سعی کرده‌ام بازی رئال در کنار بیان متفاوت و شیرین داشته باشم. به هر حال کار من طنز نیست. معتقدم سریال دودکش طنز نیست، بلکه از موقعیت‌های طنز استفاده کرده تا مشکلات جامعه را به نمایش بگذارد.

لطیفی جزو کارگردانانی است که هنگام ضبط آثارش سعی می‌کند بازیگر را از قالب کارهای قبلی‌اش خارج کرده تا بتواند شخصیت جدیدی را خلق کند، این روش کار ایشان برایتان سخت نبود؟

نه، اتفاقا این کار او برایم لذتبخش بود. همکاری با لطیفی تجربه ارزشمندی برایم رقم زد. او کارگردان بسیار باهوشی است و از این قدرتش برای هدایت بازیگران استفاده می‌کند. همان‌طور که شما اشاره کردید، او بازیگر را از فرم کارهای قبلی‌اش خارج می‌کند تا شخصیت جدید متولد شود. او کمک زیادی به بازیگر می‌کند تا خودش را بسازد.لطیفی براحتی از هر سکانسی نمی‌گذرد، تا زمانی که سکانس را آن‌طور که می‌خواهد، درنیاورد، امکان ندارد رضایت بدهد، حتی اگر مجبور باشد بارها صحنه را تکرار می‌کند. من از این نوع کار کردن لذت می‌برم. اگر کارگردانی به کاری که من انجام می‌دهم، اشراف نداشته باشد، در این صورت تحمل کردن شرایط برایم سخت می‌شود.در طول این سال‌ها تلاش کردم با فاصله نقش‌هایم را بپذیرم تا هم بتوانم با کارگردانان بهتر کار کنم و هم این‌که نقش‌های متفاوت را بپذیرم تا به تکرار نیفتم. خوشبختانه این افتخار را داشتم تا در سریال دودکش در کنار بازیگرانی کار کنم که سال‌ها در تئاتر خاک صحنه خوردند. هرگز به بازیگری به عنوان شغل نگاه نکرده‌ام؛ بلکه دوست دارم کاری که انجام می‌دهم، ماندگار شود.

بیشتر بازی‌های شما در سریال تلویزیونی دودکش با سیما تیرانداز است، حتی بده بستان‌های شما در تائید کار یکدیگر به طنازی‌های سریال اضافه کرده است. در این موارد چقدر وفادار به متن بودید و تا چه میزان بداهه داشتید؟

بازی در سریال دودکش، دومین همکاری من با سیما تیرانداز است. ایشان از بازیگران بسیار حرفه‌ای هستند و از این‌که توانستم برای بار دیگر در کنار او بازی کنم، برایم واقعا لذتبخش بود. برای بازی در این سریال از کمک‌های خانم تیرانداز، آقای رستمی و بقیه دوستان استفاده کردم.رابطه عالیه و عفت در فیلمنامه خیلی صمیمی بود و همین رابطه را ما در پشت دوربین هم داشتیم. زندگی در پشت دوربین هم اهمیت زیادی دارد و من این تجربه خوب را در سریال دودکش داشتم؛ البته زندگی خوب پشت دوربین را از خانم حاجیان یاد گرفتم و در سریال دودکش هم دوباره آن را تجربه کردم این روزها شاهد بازی الناز حبیبی ( بازیگر زن ایرانی ) در نقش عالیه در سریال تلویزیونی دودکش به کارگردانی محمدحسین لطیفی هستیم. او در این سریال در کنار سیما تیرانداز که نقش دختر عمویش، عفت را بازی می‌کند خیلی خوب ظاهر شده است. یکی از ویژگی‌های او و عفت بده بستان‌هایی است که در تائید کار یکدیگر با هم دارند و همین مساله به شیرینی نقش آنها افزوده است. حبیبی با وجود این‌که بازیگر جوانی است اما تلاش کرده با انتخاب‌های دقیق، نقش‌های متفاوتی را بازی کند. او پیش از این در نقش دختر ثریا در سریال «تا ثریا» خوش درخشید. با او درباره سریال دودکش به گفت‌وگو نشستیم.

عالیه جزو شخصیت‌های ساده و دوست‌داشتنی سریال دودکش است. زمانی که پیشنهاد بازی در این سریال به شما شد کدام ویژگی‌ این شخصیت، شما را برای بازی ترغیب کرد؟

عالیه دختری شهرستانی است که در دانشگاه تهران قبول شده و در کنار خانواده دخترعمویش زندگی می‌کند. او تمام تلاش‌ خود را می‌کند تا عفت را راضی نگه دارد. راستش شرایط زندگی عالیه برایم خیلی جذاب بود. این‌که عالیه دختری سختکوش است و مرتب سعی می‌کند هر کاری از دستش بر می‌آید، انجام بدهد. محبت او به عفت از روی عشق است. عفت هم به عالیه لطف می‌کند و او قدردان محبت عفت است. این کارهای عالیه را خیلی دوست داشتم.

فکر می‌کنم با این تعریف، فیلمنامه سریال دودکش سهم زیادی در انتخاب شما داشت؟

طبیعی است وقتی بازیگری می‌خواهد نقشی را قبول کند، مجموعه عوامل را در کنار هم می‌گذارد و بعد نقش را می‌پذیرد. من نیز همه عوامل را در نظر گرفتم. فیلمنامه‌ برزو نیک‌نژاد را خیلی دوست داشتم. او برای پرداخت به مشکلات جامعه زبان شیرین و طنازی را انتخاب کرده است. از سوی دیگر شخصیت‌پردازی‌ها خیلی خوب در آمده است. نقش عالیه هم بانمک، ساده و دوست داشتنی نوشته شده است. در کنار همه این موارد کارگردانی محمدحسین لطیفی هم نقش عمده‌ای در انتخابم داشت.خوشبختانه من این افتخار را داشتم که در کنار کارگردانان خیلی خوب کار کنم و از آنها خیلی چیزها یاد بگیرم. این اتفاق هم در سریال تلویزیونی دودکش برایم افتاد. کار کردن در کنار لطیفی و دیگر بازیگران این سریال برایم مثل کلاس درس بود.دیالوگ‌هایی که برای سریال تلویزیونی دودکش نوشته شده، طنز است اما جالب است شما در ایفای نقش عالیه سعی می‌کنید فقط نقش را شیرین در بیاورید و به اصطلاح خیلی دست و پا نمی‌زنید که با حرکات طنز بیننده را بخندانید. از چگونگی نزدیک شدن به نقش عالیه برایمان بگویید.فیلمنامه آن قدر ویژگی‌ طنز داشت که بیننده را بخنداند. بنابراین نیازی نبود که من حرکات خنده‌دار انجام بدهم تا بیننده از اتفاقی که برای من می‌افتد، بخندد. خوشبختانه من با راهنمایی و هدایت درست کارگردان و نویسنده توانستم این نقش را درست در بیاورم. البته شخصاً هم علاقه‌ای نداشتم با حرکات خنده‌دار بازی‌ام را برای بیننده جذاب کنم. بیشتر سعی کرده‌ام بازی رئال در کنار بیان متفاوت و شیرین داشته باشم. به هر حال کار من طنز نیست. معتقدم سریال دودکش طنز نیست، بلکه از موقعیت‌های طنز استفاده کرده تا مشکلات جامعه را به نمایش بگذارد.

لطیفی جزو کارگردانانی است که هنگام ضبط آثارش سعی می‌کند بازیگر را از قالب کارهای قبلی‌اش خارج کرده تا بتواند شخصیت جدیدی را خلق کند، این روش کار ایشان برایتان سخت نبود؟

نه، اتفاقا این کار او برایم لذتبخش بود. همکاری با لطیفی تجربه ارزشمندی برایم رقم زد. او کارگردان بسیار باهوشی است و از این قدرتش برای هدایت بازیگران استفاده می‌کند. همان‌طور که شما اشاره کردید، او بازیگر را از فرم کارهای قبلی‌اش خارج می‌کند تا شخصیت جدید متولد شود. او کمک زیادی به بازیگر می‌کند تا خودش را بسازد.لطیفی براحتی از هر سکانسی نمی‌گذرد، تا زمانی که سکانس را آن‌طور که می‌خواهد، درنیاورد، امکان ندارد رضایت بدهد، حتی اگر مجبور باشد بارها صحنه را تکرار می‌کند. من از این نوع کار کردن لذت می‌برم. اگر کارگردانی به کاری که من انجام می‌دهم، اشراف نداشته باشد، در این صورت تحمل کردن شرایط برایم سخت می‌شود.در طول این سال‌ها تلاش کردم با فاصله نقش‌هایم را بپذیرم تا هم بتوانم با کارگردانان بهتر کار کنم و هم این‌که نقش‌های متفاوت را بپذیرم تا به تکرار نیفتم. خوشبختانه این افتخار را داشتم تا در سریال دودکش در کنار بازیگرانی کار کنم که سال‌ها در تئاتر خاک صحنه خوردند. هرگز به بازیگری به عنوان شغل نگاه نکرده‌ام؛ بلکه دوست دارم کاری که انجام می‌دهم، ماندگار شود.

بیشتر بازی‌های شما در سریال تلویزیونی دودکش با سیما تیرانداز است، حتی بده بستان‌های شما در تائید کار یکدیگر به طنازی‌های سریال اضافه کرده است. در این موارد چقدر وفادار به متن بودید و تا چه میزان بداهه داشتید؟

بازی در سریال دودکش، دومین همکاری من با سیما تیرانداز است. ایشان از بازیگران بسیار حرفه‌ای هستند و از این‌که توانستم برای بار دیگر در کنار او بازی کنم، برایم واقعا لذتبخش بود. برای بازی در این سریال از کمک‌های خانم تیرانداز، آقای رستمی و بقیه دوستان استفاده کردم.

رابطه عالیه و عفت در فیلمنامه خیلی صمیمی بود و همین رابطه را ما در پشت دوربین هم داشتیم. زندگی در پشت دوربین هم اهمیت زیادی دارد و من این تجربه خوب را در سریال دودکش داشتم؛ البته زندگی خوب پشت دوربین را از خانم حاجیان یاد گرفتم و در سریال دودکش هم دوباره آن را تجربه کردم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۳ ، ۱۸:۰۱
مهسا 8 4

مصاحبه با الناز شاکر دوست

الناز شاکردوستهنرمند 24 ساله سینما در ساعات پایانی سال 87 و لحظات تحویل سال، در شبکه یک سیما به عنوان میهمان حضور یافت. این بازیگر محبوب که در طی فعالیت هنری خود از فضای رسانه ها دوری جسته بود

هنوز هم حرفی برای گفتن ندارم
الناز شاکر دوست در اولین گفت و گوی مطبوعاتی‌اش، در مطبوعات می‌گوید؛ کاری که انگار قفل سکوت را شکسته. «من با یک شرکت قرار دارم، نمی‌توانم مصاحبه کنم». این تکراری‌ترین جمله‌ای بود که شاکر دوست در برابر درخواست خبرنگاران برای مصاحبه رو می‌کرد. این که این شرکت چی بود، هیچ کس نمی‌دانست. روزگار چرخید تا گذر او به اهالی مطبوعات افتاد و مثل خیلی از ستاره‌های سینمایی، نامش روی جلد یکی از نشریات به عنوان عضو تحریریه نقش بست. شاکر دوست در کنار گلزار، فروتن و چند نام آشنای دیگر، در این مجله، پیشنهاد و یادداشت می‌نویسند. گفت و گو حول و حوش حضور ستاره‌ها، در مطبوعات سرانجام سکوت این بازیگر 24 ساله را شکست؛ بازیگری که در عرض 4 سال اخیر، حداقل در 20 فیلم بازی کرده. کارنامه شاکر دوست بیشتر یک کارنامه و ملغمه‌ای از سینمای گیشه پسند است تا یک روند هنری رو به جلو ولی تنوع کار در آن بد نیست؛ از دختر شل و ول در «مجردها» تا دختر سرتق نسل سومی‌ «چه کسی امیر را کشت»؛ از فیلم جنگی «اتوبوس شب» تا فیلم معنا‌گرایی «خدا نزدیک است». قبل از مصاحبه، برای عکاسی به کیوسک زیر پل کریمخان رفتیم تا آن جا در داخل گیشه به ملت مجله بفروشد. هجوم به کیوسک نیمه خلوت زیر پل نشان داد حضور ستاره‌ها در مطبوعات و تب آن، کاملا ً جذاب است.

چی شد که وارد عالم مطبوعات شدید؟
همیشه محیط مطبوعات را دوست داشتم. از طرف دیگر نشریات زرد هم بودند که جایگاه امنی برای برقراری ارتباط نبودند. اما این فضا جایگاه امنی است که مأمن خوبی برای مخاطبان بوده و فضای سالمی‌ دارد.

یعنی ستاره‌ها وقتی می‌بینند این فضا هست، می‌آیند؟
برای ورود من به این فضا بعد از این که پیشنهادش را گرفتم پیش آمد چون نه تخصصش را دارم نه حرفه‌ام این است ولی دوست داشتم بتوانم دست نوشته‌های پراکنده‌ام را جایی جمع آوری کنم؛ ضمن این که این کار باعث شده درون گراتر شوم و بابت این اتفاق خوشحالم.

 

شما کار مطبوعاتی تان را «دبیری بخش آزاد» شروع کردید. فکر می‌کنید، به اهدافی که می‌خواستید رسیده اید؟
به معنای واقعی، نه هنوز؛ شاید مشغله کاری‌ای که داشتم اما همه تلاشم را کردم. البته من برای عنوان بخشی که برای نوشتن انتخاب کردم، دلیل مهمی ‌داشتم. دوست داشتم بدون محدودیت بتوانم درباره همه چیز حرف بزنم؛ گاهی درباره مسائل اجتماعی، گاهی درباره مسائل سینما یا هر چیزی

تا پیش از این هیچ وقت با هیچ کدام از مطبوعات مصاحبه نکرده اید. پس چطور شد که کار در مطبوعات را قبول کردید؟ یعنی الأن در فضایی کار می‌کنید که قبلا ً میانه چندان خوبی با آن نداشتید.
مجله‌ای که به من پیشنهاد کار داد (
مجله رویش)، من را به عنوان یک ابزار نمی‌خواست. نمی‌خواست از من به عنوان یک مصاحبه شونده استفاده کند. قرار بود من حرف‌هایی را بزنم که خارج از محدوده مصاحبه کننده و مصاحبه شونده است. در آن جا من این جایگاه را داشتم و این امکان برایم به وجود آمده بود. حتی قبل از این فعالیت رسمی، یک بار من در زمان جشنواره فیلم فجر درباره فیلم خسرو معصومی ‌مطلبی نوشتم و چند برگ از نوشته‌های شخصی ام را با عنوان «رازهای افشا شده یک بازیگر» به مجله فیلم دادم که هم در مجله فیلم و هم در جاهای دیگر چاپ شد. گفتید خیلی از مطبوعات می‌خواستند از شما به عنوان یک ابزار استفاده کنند اما بسیاری از آن‌ها با استفاده از عکس‌های شما روی جلدشان، هم محبوبیت شما را بالا بردند و هم فروش خودشان را تضمین کردند. بله، این تقابل که صد در صد است . اینتجارت 2 طرفهاستومنبعدازچندسال،تازهمی‌توانمبااینموضوعکناربیایم. یکدلیلدیگربرایمصاحبهنکردنمدراینچندسالاینبود که حرفی برای گفتن ندارم. حرف من کار من است اما متأسفانه خیلی وقت است که کارهایم _ به خصوص کارهایی که دوستشان دارم _ اکران نشده اند.

بازیگری که مشاوره مطبوعاتی می‌شود، چه کاری انجام می‌دهد؟
تعریف من این بود که جایگاهی داشته باشم و تریبونی که کاملا ً از نظر مخاطب قابل اعتماد باشد؛ یعنی مخاطب مطمئن باشد که آن حرف واقعا ً مربوط به خود گوینده است؛ چرا که بعضی اوقات مطبوعات سوء استفاده می‌کنند و کلمات و جمله‌ها را بازیچه قرار می‌دهند تا صرفا ً مخاطب را جذب کنند.

یعنی حرف‌های خودشان را از دهان شما می‌نویسند؟
کاملا ً. اما من دنبال فضایی بودم که دست نوشته‌هایم را چاپ کنم؛ برای خودم، مخاطب و کسانی که دوست دارند دست نوشته‌هایم را بخوانند و همین که این کار باعث درونگرا شدنم شده، خوشحالم.

 

یعنی کار در مطبوعات باعث درون گرایی آدم‌ها می‌شود؟
بستگی دارد؛ اگر به عنوان یک شغل باشد _ مثل شکلی که برای شماست _ نه اما برای من بله، برای من کاملا ً فرق می‌کند.

یعنی کار در مطبوعات برایتان شغل نیست؟
نه، برای من یک دل مشغولی است. مشغله کاری ام نیست، مشغله دلم است. گفتید که بعد از چند سال پذیرفتید که یک سری چیزها تجارت است. حالا دل مشغولی شما در مطبوعات با آن ماجرای
تجارت ربطی هم دارند؟
نمی‌شود این مسأله را با آن رابطه مقایسه کرد؛ مثلا ً در همین مجله رویش تا حالا هرگز نه از اسم و نه از عکس شخصی من استفاده شده و واقعا ً این احساس را در من ایجاد کرده که می‌توانم اعتماد کنم.

اما بالأخره اسمتان در مجله هست.
بله، اسمم هست اما به عنوان یک دبیر.

اصلا ً مصاحبه ای نکرده اید؟
نه، اصلا ً
مصاحبه ای در کار نبود. حرف‌هایی هم که زدم، جدا از الناز شاکر دوست بازیگر بوده است.

اما تازگی‌ها اسم‌های ستاره‌هایی مثل شما در مطبوعات خیلی زیاد شده؛ یعنی واقعا ً مربوط به همان رابطه تجارت نیست؟
خب، این مسأله هم هست اما حضور همین ستاره‌ها می‌تواند باعث شود مطلب خوب آن دبیری که نوشته‌هایش ارزشمند بوده و سال‌هاست که می‌نویسد، دیده شود و مخاطب هم واقعا ً به خواندن علاقه مند شود. فکر کنم این رابطه یک رابطه کاملا ً 2 طرفه است.

منظورتان این است که شما شهرتی دارید و وقتی مثلا ً عکس یک ستاره که خودش مشاور هنری یک مجله است، روی جلد آن مجله می‌رود باعث خوانده شدن مجله می‌شود؟
خب بی تأثیر نیست اما نه این که کاملا ً مؤثر و تضمین کننده باشد. به نظر من حضور عزیزانی که حرفه‌ای و تخصصی کار می‌کنند مؤثر است؛ مثل مجله شما که خب یک مجله پرفروش است و ستاره‌ای هم در مجله تان نیست که بتواند باعث فروش بشود اما خب حضور ستاره بی تأثیر هم نیست.

 

اما یک ستاره چرا باید دغدغه این ماجرا را داشته باشد؟ یعنی بازیگرها در شغل خودشان ارضا نمی‌شوند؟
نه، اصلا ً این طور نیست. به نظر من شما منفی نگاه می‌کنید. خب، یک بازیگر هیچ گاه آرام و قرار ندارد چون همیشه در زندگی‌اش نقش‌های مختلفی را بازی کرده؛ مثلا ً همین دبیر بودن من هم یک بازی است اما یک مقدار جدی تر است و در زندگی شخصی‌ام تأثیر می‌گذارد. مطبوعات یکی از بازی‌های من است که واقعا ً دوستش دارم.

تا حالا در مطبوعات با کسی آشنا بوده اید که دبیر بوده باشد و کارش را از نزدیک دیده باشید؟
خب، وقتی قرار شد کارش را قبول کنم؛ قبلش یک سری اطلاعات گرفتم برای یاد گرفتن. اما این کار خیلی سخت است، خیلی.

چطور این اطلاعات را به دست آورید؟

مثلا ً آن‌هایی که در مطبوعات هستند، هر روز مطبوعات را به دقت می‌خوانند.
اما من می‌خواستم دلی کار کنم؛ با وجود این سعی می‌کردم چیزهایی را با خواندن یاد بگیرم.

اما وقتی مطلبی چاپ شد، دیگر باید آماده فحش خوردن باشید؟
خب، من همیشه قبل از چاپ مطالبی که می‌نوشتم، با آدم‌های متخصص مشورت می‌کردم.

روزانه چقدر مجله می‌خوانید؟
اگر بخواهم دروغ نگویم، حتما ً روزانه 10 دقیقه مجله می‌خوانم. خب این لازمه کار ماست که اخبار کارمان را از خواندن مطبوعات به دست بیاوریم؛ به خصوص برای من که دوستان سینمایی زیادی ندارم و در جریان امور نیستم و از همین طریق از اخبار باخبر می‌شوم.

جز خواندن اخبار، مطالب خودتان را هم می‌خوانید؟
بله، وقتی مطلبم چاپ می‌شود اولین نفری هستم که مطلب خودم را می‌خوانم. با این که کاملا ً می‌دانم مطلبی که نوشتم چیست ولی وقتی چاپ شده‌اش را می‌بینم. لذت خاصی دارد. مثل همان بازیگری که با این که می‌داند چه کار کرده ولی وقتی کار را تدوین شده روی پرده سینما می‌بیند، آن وقت لذت دیگری می‌برد.

 

 

آمار دارید که ماهانه چقدر خرج روزنامه و مجله می‌کنید؟
مجله‌ها را مادرم می‌خرد. باید بپرسم چقدر هزینه می‌کند.

مجله‌های مورد علاقه تان چیست؟
مجله فیلم را خیلی دوست دارم. همین مجله شما را هم می‌خوانم چون خواهر کوچکی دارم که همیشه مجله شما را می‌خواند. بانی فیلم هم جزو مجله‌هایی است که می‌خوانم. اما قبل از همه این‌ها، مجله مورد علاقه ام که آن قدر می‌خوانمش که کهنه می‌شود، مجله گلستانه است. عاشق این مجله هستم. از دوران پیش دانشگاهی این مجله را می‌خواندم. ولی مجله تخصصی سینمایی‌ای نبوده که بگویم می‌خواندم و آرشیو می‌کردم.

مطالبی بوده که به عنوان یک مشاوره مطبوعاتی دلتان بخواهد در مجله خودتان کار کنید؟
خب بله، من طرح‌های روی جلد مجله شما را خیلی دوست دارم. این نوع جلدها باعث می‌شود آن تفکری که دوست دارید، دیده ‌شود.

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۲۱:۰۷
مهسا 8 4


1ــ هریک از وسایل زیر اجزای کدام یک از وسایل زیررا از هم جدا می کند؟ 

قیف جداکننده:

خرمن کوب:

2ــ دو ویژگی  مواد اسیدی وبازی را بنویسید.

 

 

 

3ــ سوسپانسیون راتعریف کنید وبرای آن دو مثال بزنید.

 

 

 

 

 

4ــ سه راه آزادکردن انرژی ذخیره شده در مواد را بنویسید.

 

 

 

 

 

 

5ــ معادل ی سوختن کامل کربن را بنویسیدو واکنش دهنده وفراورده را بر روی معادله مشخص کنید.

 

 

 

 

 

 

6ــ 4نشانه های تغییرات شیمیایی را بنویسید. 

 

 

                                                                                                                 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۳ ، ۲۰:۰۰
مهسا 8 4